جمعه ی من تنها در خانه

ساخت وبلاگ
سلام. عصر جمعه بخیر. همه رفتن مهمونی و  تا شب میان. من موندم خونه. حس وحالشو نداشتم یکمم از برنامه دیروز مونده بود باید جبرانش می کردم نشد که برم. 

دلمان هم که کلا گرفته این روزا 

راستی راستی چند ماه دیگه 20 سالم میشه خودم باور ندارم واقعا چقد زود گذشت خداییش. هنوز خودمو بچه فرض میکنم. مثلا می بینم که دختر عموهام و دوستام یکی یکی دارن نامزد میکنن میگم وا مگه ما چندسالمونه زود نیس واسه نامزد کردن؟؟ یا من هنوز تو بچگی موندم یا اونا زود دلشون میخاد ازدواج کنند یا واقعا وقت ازدواجشون رسیده. منکه میگم واقعا الان زوده. تازه اینکه خوبه، یکی از دخترا فامیل که 1سال کوچیکتر از منه 17سالکی ازدواج کرد و الان یه بچه داره عوووق بدم اومد از کارش آخه 17 سالگی و ازدواج؟؟؟؟؟ بعد تازه بچه هم داره چندش اههه. نمیدونم والا چی بگم. 

+18 :اگه متاهل شدن رو صرفا 2تا ب و س و ب غ ل ببینیم آره خب خیلیم خوبه ولی چیزای دیگه ای هم هست 

*عوووق چندشم میشه از کساییکه با یه آدمی ازدواج میکنن که روحیه ی مردسالاری داره. گمشین بابا داریم تو قرن 21 زندگی می کنیم این اسکول بازیا چیه دیگه. ما زنا خودمون، خودمون رو احمق فرض میکنیم و باعث بوجود اومدن پدیده ی احمقانه ای به اسم مردسالاری میشیم. خودمونیم که فکر میکنیم چون جنس مونث هستیم اجازه ی هیچ گونه کاری رو نداریم و کلا برای هر چیزی باید اجازه بگیریم و اگه طرف گفت نه ما هم مثل احمقا بگیم باشه. پس آدم خودش چی میشه واقعا؟؟ مگه ما خودمون عقل نداریم آخه؟ تا زمانی که ما فکر کنیم ضعیف هستیم و بدون مرد نمیتونیم ادامه بدیم همین اش و همین کاسه هست. آره روزگار عوض شده ولی هنوزم همچین آدمهایی وجود دارن

*یادمون باشه برای اینکه با پدیده ای اسکولانه به اسم مردسالاری مواجه نشیم اول بایداز جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بشیم 

* والا بلا فیمینیست نیستم فقط میگم ما هم ادمیم. 

+ نوشته شده در  جمعه بیست و هشتم مهر ۱۳۹۶ساعت 15:29  توسط گلی  | 
حرفام...
ما را در سایت حرفام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gole768 بازدید : 113 تاريخ : سه شنبه 2 آبان 1396 ساعت: 8:48