خوبم

سلام. خوبم میگذره . فقط اینکه  درد دست راستم امانمو بریده و الان جلوی لب تاب برای اولین بار دارم با دست چپ تایپ میکنم . من معمولا یه دستی تایپ میکنم که الانم با دست چپ هست و عادت ندارم :/  خدا بخیر بگذرونه

یادمه غول بهم گفت من از پدرم ممنونم .درسته خیلی سخت بهم گذشت ولی عوضش مرد بار اومدم برای همین ازش ممنونم .
 منم از غول ممنونم .درسته چند شب پیش بعد از ساعتها نگرانیه من که جواب نمیداد بالاخره جواب داد و با حرفاش غرور بنده رو لگدمال کرد و گفت من با ادمای تنبل و بیعار کاری ندارم  اما باعث شده من بخودم بیام....
درسته هنوز ته دلم احساس بدی دارم اما حداقلش فهمیدم که دارم با زندگیم چیکار کنم.......
چقد بهم سخت گذشت این چند روز اما چون میگذرد غمی نیست بالاخره . 

خبرای خوبی درمورد درسم دارم که از فردا مینویسم انشالله و میگمشون و ثابت میکنم که تنبل و بیعار نیستم :(

برای غول نوشتم خداحافظ برای همیشه......

تو این وبلاگ دیگه نویسنده قلت میکنه بگه به یک عدد پسر علاقمند شدم .......

دیگه زشته بگم غول.اگه خاستم چیزی اینجا ازش بنویسم یا اسمشو بیارم  باید بگم دوستم اقای عین

* واقعا عاشق اهنگ وبلاگم هستم