پسرعموی عقده ای

ساخت وبلاگ
 میدونم قرار بود جمعه بیام ولی خیلی حالم خرابه داغونم. بجز اینجا هیجکس و هیچ جایی رو نداشتم.

خدایا میدونی کجا احساس تنهایی کردم؟؟؟  وقتی که امروز بابام و مامانم از شهرستان  بابام برگشتن خونه و باز حرف پسر عمو رو پیش کشیدن. 

میدونی اگه یکی واقعا واقعا واقعا منو دوس داشت تحمل حرفاشون برام راحت تر بود چون پیش خودم میگفتم خب فلانی هست دلم به اون خوشه نیازی نی غصه بخورم بخاطر این قضیه چون میدونم یکی هس ولی نیس و من تنها غصه میخورم 

پسرعموی من هم تحصیلات داره هم شعور هم خانواده ی نسبتا خوب اما من هیچکدوم از اینا رو نمیخام. من عشق میخام میفهمی عشق. من علاقه ای بهش ندارم. حالم ازش بهم میخوره. چندشم میشه ازش. از قیافش بدم میاد. از قدش که فقط یکم از من بلندتره بدم میاد. من  همیشه یه مرد رو تو فکرم دیدم که از من خیلی بلندتره.

من فقط 19سالن بقران زوده من خیلی بچم هنوز

خیلی زووووده بخدا 

اه

از رفتارش بدم میاد. از اخلاقش بدم میاد. از تعصبای بیجاش متنفرم. از خودش حالم بهم میخوره. از عقایدش چندشم میشه. کلا از همه چیزش حالت تهوع بهم دست میده.

کثافت زشت چیه من به تو میخوره آخه که به من گیر دادی هان؟؟؟ با اون صورت سیاه و مضحکت.زشت نکبت.  اون دانشگاه و درست بخوره فرق سرت عقب مونده ی خاک بر سر

میدونی کی سوختم؟؟ اون لحظه ای که پارسال خونشون بودیم بعد این کپک خاک بر سر یه لحظه حس کردم داره منو دید میزنه بعد از 2-3ثانیه نگاهش رو عوض کرد بعد دیدم که اررره روسری من باز شده یقم پیداست زل زده به من. آیییییی آتیش گرفتم. تو دلم گفتم حتما این کپک زشت تو دلش نقشه های مثبت 18برا من کشیده وقتی اینطور نگاه میکرده. نفهم عقده ای. فقط تو خواب ببینی که دستت به من بخوره  کپک خان بیشعور

وااای خدا الان سرم میترکه

بابام واسه غریبه ها سخت گیره و عقیده داره درس بخونیم بهتره تا زود نامزد کنیم ولی پای پسرای برادرش که باشه میگه حالا فقط باهاش نامزد بشو  تا درست تموم بشه بعد ازدواج کن

زرت تو خواب ببینی پدر من 

بهش میگم تو که میبینی من دارم درس میخونم چرا بهم اینا رو میگی که مخم مشغول بشه؟؟ میگه فعلا که نمیخاد عروسی کنی که. درست رو بخون فقط نامزد کن انگشتر بیارن بعد از سربازیش فوقش همه چیز علنی بشه. 

ای که تو سربازی بترکی نفهم عقده ای 

اه اه 

هی برا خودت نقشه بریز ولی منم هی بیشترمیخونم و مقاوت میخونم تا بالاخره روزی برسه که از این خونه برم و دیگه هیچوقت هم برنمیگردم 

من با این کثافت بازیا بیشتر طمع خوندن می گیرم هه فک کرده من اینطورم که دیگه درس نخونم

من فقط مغز خر خورده باشم که برم با یه آدم نفهم عقده ای که عقایدش اینه که دختر دانشگاه نره بهتره و هزار تا کوفت و زهره ماره مرد سالارانه ی دیگه 

خیلی میترسم از اینکه شمارم رو روی گوشی بابام دیده باشه و برداشته باشه. امروز چن تا شماره ناشناس تماس داشتم جواب ندادم

باید سیم کارت عوض کنم و به خانوادم هم ندمش و فقط برای ساعت و نت ازش استفاده کنم. اوهوم اینطور بهتره. دوس ندارم اون نفهم مزاحمم بشه

حرفام...
ما را در سایت حرفام دنبال می کنید

برچسب : پسرعموی, نویسنده : 7gole768 بازدید : 97 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 11:26