فکر،تخلیه ناراحتی هام

ساخت وبلاگ
فکر میکنم به کارای بابام . فکر میکنم به جامعه ی ایران. فکر میکنم به اینکه چرا اگه اسمون و زمین هم جا به جا  بازم تو ایران پسرا توی همه چیز برتری قانونی و عرفی و شرعی دارن همیشه. میشه روزی بیاد که برابر باشیم؟ 

به این فکر میکنم که بابام اگه نصف اون هزینه هایی که واسه 3تا داداشم انجام میداد نصفشون رو خرج ما دخترا میکرد شاید الان بهترین دانشگاها بودیم و یا بهترین مقامات کشوری رو داشتیم. نمیدونم چرا بابام منتظر بود ما خودمون همیشه با امکانات کم به یجایی برسیم اما واسه داداشام کلی خرج میکرد تا به یجایی برسن. نوبت ما که میشد میگفت :آدم باید خودش بخونه و یا میگفت آدم باید خودش زرنگ باشه و از این صوبتا. الان خودشم به این نتیجه رسیده ک اگه پولایی که واسه اونا خرج کرد نصفشون رو واسه ما دخترا خرج میکرد الان بهترین جاها بودیم. آدما چه دیر اشتباهاشون رو یادشون میاد. هه. 

بعد جالبه که با اون همه هزینه داداشای من به هیچ کجا نرسیدن. حتی یه دیپلم ساده هم ندارن. کساییکه همیشه بهترین لباسا و بهترین غذا ها و بهترین مسافرت ها رو داشتن به هیچ کجا نرسیدن. 

یادم میاد زمانیکه تازه گوشی و سیم کارت خریدن باب شده بود، خیلی سیم کارت گرون بود. اون موقع من دبستانی بودم و داداش 1تقدیبا 18سالش بود. اون یه 12سالی از من بزرگتره  تقریبا. بعد یادمه بابام یه سیم کارت واسش خرید نزدیک به 1میلیون تومن اگه اشتباه نکنم البته. حتی اگه سیم کارت رو 500هزارتومن هم خریده بود بازم زیاد بود. 500تومن واسه یه سیم کارت که تقریبا 10-11سال پیش باشه واقعا زیاده. آره خب اون موقع وضعش خوب بود فرت و فرت خرج الکی میکردن یادمه دقیقا. 

این داداش 1حتی دیپلم هم نداره. پسری که حتی باباش اومد مدرسه بزرگسالان هم ثبت نامش کرد و کلی پول بابتش هزینه کرد بازم دیپلمش رو نگرفت و درس رو ول کرد. پسریکه تو سنین کودکی باباش کت و شلوار واسش میخرید کلی بهش بها میداد شد این. آره خب پررو و بیعرضه بار اومدن. داداش2 یکم بهتره ولی بازم همونه. 

از کلاس فوتبال بگیر تا کلاس های فنی حرفه ای و مدرسه بزرگسالان و و..... خیلی چیزا واسه داداش 1و 2خرج کرد نهایتش هیچی نشدن. بعد این روند بازم واسه داداش3ادامه پیدا کرد. کلاس فوتبال و کلاس زبان و کفش ورزشی 200هزارتومنی واسه فوتبال و پرداخت شهریه ی کلاس فوتبال و بهترین مارک لباسای ورزشس و خیلی چیزای دیگه واسه داداش3ادامه پیدا کرد و بازم اونم هیچ امیدی بهش نیس با اینکه15سالشه. کلاس فوتبال رو که بابا اون همه میلیونی واسش خرج کرد ولش کرد. 

اینقد واسشون هزینه کرده ک زیادن و قابل گفتن نیستن

واسه ما چی؟ واسه ما چیز قابل عرضی نیس که بگم. یادمه فقط خواهر2 کلاس کاراته میرفت حتی تا کمربند بنفش هم پیش رفته بود ولی خونمون جا به جا شد و کلاسش منتفی شد اما اگه بابام حمایتش میکرد میتونست باز بفرستش کلاس. شاید اگه میبردش ثبت نامش میکرد و واسش مهم بود، الان مربی قابلی بود واسه خودش.

من یادمه کلاس قرآن میرفتم بعد همیشه اول میشدم ولی منم حیف که دیگه نزاشتن برم و شهریه کلاس واسشون خیلی بود. واسه داداشا خرج میشد خیلی نبود؟ 

مگه ما دخترا چمونه؟ مگه اگه بابای من به همون اندازه که نه، نصف اونا خرج ما میکرد ما هیچی نمیشدیم؟ یا می‌ترسید اگه چیزی بشیم واسه خودمون و شوهر ایندمون باشه چون ما دختریم؟ آخه الان داداشم مگه چیزی داشته باشه یا به یجایی برسه واسه ماست؟ نخیر واسه خودش و زنش. پس چرا؟ پس چرا واسه ما اینکارا رو نکرد.

قبلا که بچه بودم نمیتونستم چیزی بگم. الانم که بزرگ شدم اوضاع اقتصادی داغون شده. حتی خدا هم ما دخترا رو دوس نداره. چرا زمان داداشام، اوضاع بابام عالی بود؟ یعنی به ما که رسید سر رسید؟ هان؟ 

بعد اونوقت همین دخترایی که چیز خاصی خرجشون نشده، الان کمک خرج بابان،  نه اون پسرایی که کلی واسشون هزینه شد و هیچی نشدن. جالبه که بابام تازه فهمیده ما دختراییم ک فقط بفکرشیم و قانعیم. پسراش که کلی خرجشون کرد بازم الان طلبکارن و میگن بابامون واسمون کاری نکرد بعد اونوقت ما چیزی نمیگیم. 

عروسی داداش1 و خرجایی که بابام واسه زن داداش1  هزینه کرد رو نگم بهتره چون بیشتر حرصم در میاد 

با تموم این حرفا بازم غصه خوردن هیچ کاری رو حل نمیکنه. فقط باید ادامه بدم و تلاش کنم واسه آینده ی خوب. مهم نیس که چی شد. هزار بارم زمین بخورم باید بلند شم اینو از عشق جانم شنیدم باید انجامش بدم.  

فعلا با همون کتابایی که دارم میخونم، بعدش هم خدا بزرگه. 

بازم مثل هفته قبل، میرم تا جمعه. 

* من و آقای غول رو دعا کنید واسمون، خیلی الان به دعا نیازمندیم مرسییییی

حرفام...
ما را در سایت حرفام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7gole768 بازدید : 105 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 23:51